loading...
بـــــیـــــتـــــوتـــــه
مرتضی بازدید : 0 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

 

 

بفرمایید بالا مدرک حاضره :|

 

tanzname (4)

 

 

زودباشین ببینم عروسکای تنبل :D

 

tanzname (14)

 

 

یارو معلومه اصلا حال نداشته :roll:

 

tanzname (17)

 

برای مشاهده بقیه تصاویر به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

 

مرتضی بازدید : 1 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

 بیتوته

 

ﻣﺮﺍﻗﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﺸﯿﻨﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯿﺶ

 

ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻪ،

 

ﮔﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ !!!!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

فواید جوراب زنانه در ایران:

 

صافی آب لیمو و آب غوره!

 

شیر آب حمام!

 

کش مو!

 

نقاب دزدا!

 

جابجایی پول و اشیای گرانبها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

سیب زمینی بخریم، ماشین دربست بگیریم تا

 

شهرک صنعتی ساوه ببریم،

 

بدیم کارخونه مزمز برامون چیپسش کنه،

 

بریزه تو دستمون بیاریم …

 

خیلی ارزون تر درمیاد از اینی که میفروشه

 

تازه هواشم کمتره

 

 

 

برای مشاهده دیگر مطالب به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 

مرتضی بازدید : 0 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

اشعار استاد شهريار, اشعار شهريار,شعرهاي استاد شهريار

آمـدي، جـانـم بـه قـربـانـت ولــي حـالا چـرا بي وفـا

حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا

نوشـدارويي و بعـد از مرگ سهـراب آمدي

 سنگدل اين زودتر مي خــواستي، حالا چـرا

عـمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست

 من که يک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا

نـازنـيـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــي داده ايــم

 ديگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا

وه کـه بـا ايـن عـمرهـاي کـوتـه بي اعـتبار

 اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چـرا

شورفرهادم به پرسش سر بزير افکنده بود

اي لـب شـيـرين جـواب تـلخ سربالا چـــرا

اي شب هجران که يکدم در تو چشم من نخفت

 اين قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا

آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند

 در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا

در خـزان هـجر گـل اي بلبل طبع حــزين

 خامُـشي شـرط وفـاداري بـود، غـوغـا چـرا

شهـريارا بي حبـيب خود نمي کردي سفر

اين سفـر راه قـيامت مي روي، تـنهـا چـرا

 

برای مشاهده دیگر اشعار به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

مرتضی بازدید : 1 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

 

شعر عاشقانه سهراب, اشعار سهراب سپهری عاشقانه

 

دروگران پگاه
پنجره را به پهنای جهان می گشایم:
جاده تهی است. درخت گرانبار شب است.
نمی لرزد ، آب از رفتن خسته است : تو نیستی ، نوسان نیست
تو نیستی ، و تپیدن گردابی است
تو نیستی ، و غریو رودها گویا نیست ، و دره ها ناخواناست
می آیی :‌ شب از چهره ها بر می خیزد ، راز از هستی می پرد
می روی : چمن تاریک می شود ، جوشش چشمه می کشند
چشمانت را می بندی : ابهام به علف می پیچد
سیمای تو می وزد ، و آب بیدار می شود
می گذری ، و آیینه نفس می کشد
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت ، و چشم به راه تو نیست
پگاه ، دروگران از جاده ی روبرو سر می رسند: رسیدگی خوشه هایم را به رویا دیده اند.

 

برای مشاهده دیگر اشعار به ادامه مطلب مراجعه کنید


تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
تبسم دوست تجسم خوبیهاست ... به تبسمت سوگند شاد بودنت آرزوی من است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب وبلاگ چطوریه ؟؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 326